«شدنِ» حسینی را ما فراموش کردهایم
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۴۱۰۳۴
یوسفعلی میرشکاک در نشست نگاه عرفانی به واقعۀ عاشورا که با بازخوانی کتاب «فتح خون» برگزار شد، گفت که ما «شدنِ» حسینی را فراموش کردهایم.
به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی خانۀ کتاب و ادبیات ایران، چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با سخنرانی یوسفعلی میرشکاک و اجرای میثم رشیدی مهرآبادی با بازخوانی کتاب «فتح خون» نوشته شهید آوینی؛ نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یوسفعلی میرشکاک در این نشست بیان کرد: اگر عاشورا و ماجرای کربلا را از کل اسلام بگیریم، از اسلام چیزی باقی نمیماند. به تعبیر امام ششم، جعفربن محمد (ع) که در پاسخ به سوالی میفرمایند: «همهچیز در کربلا تمام شد. چرا متوجه نمیشوید که ماجرای کربلا چیست؟»
او افزود: این سناریویی است که از قبل، همهچیز آن معلوم است. یعنی جماعت کشندگان و کشتهشدگان پیشاپیش رقم زده شده است. مثلا هنگامی که امیرالمومنین (ع) در مسیر جنگ صفین بودند، به سرزمین کربلا که میرسد، میایستد. ابتدا با حال دگرگون کمی تأمل میکند، بعد گریه میکند و در ادامه توضیح میدهد که خیمههایشان اینجاست و در کدام نقطه چه کسی میجنگد و کجا سرها را از تنها جدا میکنند. تمام ماجرا را فاش میکند. جالب اینجاست که کشندهها ازجمله شمربن ذیالجوشن که بعدها قرار است نقش فجیعی را برعهده بگیرد نیز در سپاه مولا حضور داشتند.
این شاعر و نویسنده گفت: در این تاریخ ۲۵۵ساله تا زمان تولد واپسین وصی خداوند و رسول خداوند، تعبیر من این است که ما در یک ساحت قدسی به سر میبریم که ضمن اینکه در تاریخ تقویمی اتفاق میافتد، یکسره تاریخ فراتقویمی است، یعنی همهچیز از قبل معلوم است. انگار نقشها از قبل مقرر است و این اتفاقها باید حتما رخ بدهد و صورت دیگری هم ندارد. ازجمله دربارۀ خود مولا روایت داریم که رسولالله (ص) به عبدالرحمن بن ملجم میگوید که تو علی را خیلی دوست داری؟ پاسخ میدهد که مگر میشود کسی علی را دوست نداشته باشد. خیلی دوستش دارم. رسولالله به ابن ملجم میگوید که تو علی را خواهی کشت. ابن ملجم نزد امیرالمومنین (ع) میآید و میگوید: آقا من را بکش. حضرت میگوید: چرا؟ ابن ملجم روایت پیغمبر را بازگو میکند و حضرت علی (ع) بیان میکند که پیامبر صادق است و هرچه بگوید همانطور میشود. ابن ملجم میگوید پس من را بکش که این کار را نکنم. علی (ع) میگوید که تو کاری نکردی که من تو را بکشم. حال درنظر بگیرید بر او از روزگار جوانی تا زمانی قرار بود این کار را انجام دهد، چه میگذشت و آن ماجراهایی که بین او و امیرالمومنین (ع) در جریان بود و سعی میکرد خود را از مولا پنهان کند.
میرشکاک در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: اسلام یک پدیدۀ خیلی پیچیده است، هرچند همه ادیان الهی پیچیدهاند، اما اسلام دیگر ختم ماجراست و ضمن اینکه ما با معماهای شگرفی در سرتاسر تاریخ ظهور پیغمبر (ص) و اوصیای ایشان مواجهیم و اوج ماجرا، کربلاست. این «شدنِ» انسان را نشان میدهد. چیزی که اکنون در دست ماست، همین عزاداریها و مراسم و مناسک است، ما «شدنِ» حسینی را ما فراموش کردهایم. سید مرتضی آوینی سعیاش این بود که بر این «شدن» از حیث فکری اثر بگذارد و «فتح خون» را هم در همین راستا نوشت. به تعبیر سید مرتضی، عشق به حسین (ع)، چیزی ازلی و ابدی است. یعنی گرهگاه عشق به حضرت حق، عشق به آقا اباعبدالله (ع) است. وقتی کسی خودش را و تمام دار و ندار خود را فدای معشوق میکند، تبدیل به معشوق و به تعبیری مظهر معشوق میشود. برای همین است که سیدمرتضی آوینی میگوید که ما در ازل سرهایمان را به اباعبدالله (ع) سپردیم. سر حتماً باید در راه ایشان از تن جدا شود.
او ادامه داد: وقتی جنگ تحمیلی ما شروع شد، چه کسی این خیل عظیم را راه انداخت و به آوردگاه کشاند؟ پاسخ این سوال در نسبتی است که انسان باطناً با اباعبدالله (ع) دارد. اگر بگوییم اباعبدالله (ع) فلان سال به دنیا آمد و فلان سال از دنیا رفت، این وهن است. ما در احادیث داریم هنگامی که هابیل به دست برادرش شهید میشود، فوراً ماجرای کربلا را نشانش میدهند. میبینیم که این رشته از همان آغاز داستان بشریت شروع شده است. یعنی هرکسی مظلوم کشته شود، در این راستاست. مطلع، خود امام حسین (ع) است. مبدأ هم آقا است. پیغمبر (ص) میگوید: من پیغمبر بودم و آدم بین آب و گل بود. یعنی نسبت آقا رسولالله (ص) به آدم نسبت ابوت است و بر آدم تقدم دارد. آنوقت او که بر آدم تقدم دارد، میگوید: «حسین منی و أنا من حسین».
او با اشاره به کتاب «فتح خون» گفت: مرتضی در اوج دفاع مقدس در سال ۶۶ کتاب «فتح خون» را نوشته است. نکته نخست اینکه این کتاب در اوج جنگ بین این سرزمین و کل دنیا نوشته شد. میشود اینطور تعبیر کرد که ملت ایران شده بود نمونهای از امام حسین (ع) در روز عاشورا و تمام جهان شده بودند مظاهر شقاوت در کربلا. موضوع دیگر، نسبت خود مرتضی آوینی با آقا اباعبدالله (ع) است. او انقلابِ حالش را مدیون امام حسین (ع) و عاشورا بود. دگرگونی که قبل از انقلاب پیدا میکند، دگرگونی عاشورایی و کربلایی است. به همین دلیل در سلوک به دو وجه توجهش بیشتر از دیگر وجوه بود. یکی امام حسین (ع) و دیگری حضرت زهرا (س). یعنی مادر و فرزند را بهجِد دنبال میکرد.
این نویسنده و شاعر با بیان اینکه سید مرتضی مفاهیم اعتقادی خود را بدون واسطه از قرآن و حدیث میگرفت، گفت: یادم میآید مقاله من درباره هیچکاک قرار بود چاپ شود که بعد از چندی متوجه شدم مرتضی آوینی جلوی چاپ آن را گرفته است. بحثمان شد و به حالت قهر از پیش او رفتم. شب خواب دیدم که در آستانه در ایستادهام و به یک بانوی بلندبالای سیاهپوش عرضحال میدهم و از مرتضی شکایت میکنم. ایشان فرمود که به فرزند من چکار داری؟ من متوجه نشدم و دوباره توضیح دادم و بعد از چند بار تکرار، ایشان سر من فریاد زد که به فرزند من چکار داری؟ از خواب بیدار شدم و دیدم که وسط اتاق ایستادهام و ... . صبح فردا مرحوم حسین سلامتمنش به در خانه من آمد و یادداشتی از سید مرتضی آوینی آورد که ضمن دلجویی او، متوجه شدم که مرتضی از خواب من هم خبر دارد. نزد او رفتم و دستش را بوسیدم و یکدیگر در آغوش کشیدیم... آنجا فهمیدم کسی که در خواب من میآید، در بیداری به سراغ فرزندش میرود و این حمایت از فرزندان حیرتانگیز است. پیرِ مرتضی آوینی، جدهاش بود.
یوسفعلی میرشکاک در پایان اظهار کرد: به تعبیر استاد جوادی آملی: ایرانیها همه سید هستند و اندک اندک در این مدت بیش از ۱۴۰۰ این قوم دگردیسی پیدا کرده است. این نسبت، یک نسبت ماورایی است. امیدوارم همه آنهایی که نسبتی با عالم غیب دارند، این ارتباط را جدی بگیرند. خداوند میفرماید من از رگ گردن به شما نزدیکترم و از روح خود در ما دمیده است. بدون این روح چه میماند از ما؟ اگر این را از درون پیدا کنیم، عاشقانه به آن عشق میورزیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: یوسفعلی میرشکاک یوسفعلی میرشکاک مرتضی آوینی سید مرتضی امام حسین ابن ملجم فتح خون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۱۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
فرارو- غسان شربل؛ مدیر مسئول روزنامه "الشرق الاوسط"، آنتونی بلینکن به هاروارد رفت. او در راهروها با سایه مردی روبرو شد که چندین دهه پیش از او سکاندار سیاست خارجی امریکا بود. نام آن مرد "هنری کیسینجر" بود. او هنگام عبور از ساختمان شورای امنیت ملی و همچنین شورای روابط خارجی با همان شبح ملاقات خواهد کرد. صاحب سایه سنگین آن شبح هم چنین عاشق نگارش مقاله و تفکر طولانی در مورد آینده امریکا و موقعیت و جایگاه ان کشور در جهان بود. بلینکن اکنون در دفتر وزیر امور خارجه نشسته است.
به گزارش فرارو به نقل از عرب نیوز، کیسینجر چندین دهه پیش آن دفتر را ترک کرد، اما سایه او باقی ماند. چقدر زندگی با وجود یک سایه از گذشته دشوار است. گویی او همواره تو را مورد قضاوت و آزمون قرار میدهد. مردم نیز وسوسه میشوند تا رهبران امروز را با رهبران گذشته مقایسه کنند. امانوئل مکرون رئیس جمهور فعلی فرانسه درک میکند که تکیه زدن بر صندلی مردی که شبح اش بر سرش سنگینی میکند به چه معناست. او دشواری زندگی در سایه "شارل دوگل" را میداند.
زمان داوری میکند و صاحبان موقعیت و مقام را به سوی سرنوشت خود سوق میدهد و نتایج را زیرنظر دارد. در این میان جایی برای کارکنان عادی که مانند آب رودخانهای که به دریا میریزند به سمت فراموشی میشتابند وجود ندارد.
تاریخ صرفا اسامی افرادی که تاثیرگذار بوده و به اصطلاح اثرانگشتی از خود برجای گذاشته اند را حفظ و یادآوری میکند حتی اگر گاهی آن تاثیرگذاری با ارتکاب جنایت آلوده شده باشد. به همین خاطر است که تاریخ افرادی که در نقاط عطف اثری از خود بر جای گذاشتند فراموش نکرده است.
تاریخ "ژول مازارن" سیاستمدار برجسته ایتالیایی و امضاکننده معاهده وستفالی، معاهده پیرنه و معاهده الیوا ابزارهای حقوقی لازم برای تبدیل فرانسه به قدرت اصلی در قاره اروپا را فراموش نمیکند. تاریخ هم چنین "شارل موریس دو تالیران پریگور" که با نام تالیران شناخت میشود دیپلمات برجسته فرانسوی که در سالهایی که پیروزیهای نظامی فرانسه یکی پس از دیگری کشورهای اروپایی را تحت سلطه فرانسه قرار داد و دیپلمات ارشد ناپلئون بود و برای صلح تلاش میکرد را فراموش نمیکند.
تاریخ "مترنیخ" سیاستمدار اتریشی مبتکر نظام توازن قوا را فراموش نمیکند. تاریخ "اتو فون بیسمارک" زمامدار معروف دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم آلمان ملقب به "صدراعظم آهنین" که توانست آلمان را متحد کرده و امپراتوری آلمان را تاسیس کند را فراموش نخواهد کرد.
تاریخ "ژو انلای" از مهمترین رهبران سیاسی معاصر چین و اولین نخست وزیر جمهوری خلق چین که به اتخاذ سیاستهای میانه روانه و به خصوص ایفای نقش در معتدل کردن اوضاع پس از انقلاب فرهنگی شهرت داشت را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "ویاچسلاو میخائلوویچ مولوتف" و "آندرِی آندریویچ گرومیکو" وزرای خارجه اسبق اتحاد جماهیر شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ هم چنین "یوگنی ماکسیموویچ پریماکوف" وزیر خارجه و نخست وزیر اسبق شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه فعلی روسیه را نیز فراموش نخواهد کرد علیرغم آن که او در تله اوکراین افتاد.
بلینکن در هواپیمایی که او را به پکن رساند به ساعت خود نگاه کرد. زمان رو به اتمام است. تهدید باخت "جو بایدن" در انتخابات پیش رو بر سرش سنگینی میکند. دادگاههای امریکا با مردی پر سر و صدا به نام گدونالد ترامپ" سروکار دارند، اما محاکمه او باعث کاهش محبوبیت نزد هواداران اش نشده است. اگر بایدن از کاخ سفید برود بلینکن نیز با او خواهد رفت. پس از آن احختمالا کتاب خاطرات اش را مکنتشر میکند و سخنرانی خواهد کرد، اما بازنشستگی برای او وسوسه انگیز نیست. موضوع آن است که برجای گذاشتن اثر انگشت خود بر تاریخ مهمتر از ذکر جزئیات دوران تصدی مقام وزارت خارج در یک کتاب خاطرات است. برجای گذاشتن اثر انگشت در تاریخ حکم یک تمبر دائمی را دارد.
چقدر سخت است ملاقات با امپراتور چین مردی که کلیدهای کارخانه جهانی را در دست دارد و میخواهد در رتبه بندی قدرتهای بزرگ در جایگاه دوم قرار گیرد. ولادیمیر پوتین به ذهنش خطور کرد. او در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد، اما نبرد طولانی و پرهزینه شد.
جنگ در اوکراین نیاز روسیه به کشور "مائوتسه تونگ" را افزایش داد. به ذهن ارباب کرملین خطور نکرده بود که رقیب واقعی روسیه دریای انسانی ساکن در مرزهای آن است. پوتین از سرنوشت آمریکا فرار کرد و به سرنوشت چین گرفتار شده است. قرار ملاقات واقعا دشوار است. مردی (شی) که بلینکن با او دست خواهد داد نه با تهدید ناشی از انتخابات مواجه است و نه وسایل ارتباط جمعی و نه حتی کسی جرات مخالفت با او را دارد، زیرا حزب اش یعنی حزب کمونیست چین نیز او را همتای مائو و حتی قدری فراتر از او معرفی کرده است.
سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر کرده است. کیسینجر قرار بود در تاریخ ۹ جولای ۱۹۷۱ میلادی در شمال پاکستان استراحت کند، اما راحتی چیزی است که دیگران را وسوسه میکند نه شخصی مانند کیسینجر. او مخفیانه عازم چین شد. این دیدار باعث شد او دانش خود را از کشوری که از آن بازدید کرده بود به امریکاییها انتقال دهد. گفتگوهای ماراتن گونه بین افراد باهوش انجام شد. طی ان کیسینجر با "ژو انلای" نخست وزیر وقت چین صحبت کرد و از او خواست تا از "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور وقت امریکا برای بازدید از چین که آشکارا موضعی خصمانه در قبال امپریالیسم داشت و ایالات متحده را "ببر کاغذی" خوانده بود دعوت بعمل آورد. نتیجه سفر نیکسون به چین در فوریه ۱۹۷۲ شبیه وقوع یک کودتا در موازنه قوای بین المللی بود. اتحاد جماهیر شوروی چارهای جز در پیش گرفتن راه تنش زدایی با غرب نداشت امری که کیسینجر معتقد بود به زوال امپراتوری شوروی خواهد انجامید.
بلینکن اشاره کرده که متوجه شده "شی جین پینگ" عجلهای برای رویارویی با آمریکا ندارد، اما او نمیخواهد شاهد شکست پوتین باشد، زیرا شکست او بیگانگی تایوان از سرزمین اصلی چین را عمیقتر میسازد.
در هواپیمایی که بلینکن را به خاورمیانه برد او دوباره به ساعت خود نگاه کرد. شرایط فعلی سخت و خطرناک است. پژواک قتل عام غزه به قلب دانشگاههای آمریکا رسیده است. دولت بایدن در پی عملیات طوفان الاقصی به سرعت از اسرائیل حمایت کرد، اما کشتار هفته ماهه ارتکابی توسط اسرائیل فراتر از حد تحمل است. در این میان نیز ایران و اسرائیل شلیک موشکهایی را رد و بدل کرده اند. اگر خاورمیانه با یک فروپاشی کامل مواجه شود چه خواهد شد؟ آمریکا چیزی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دریغ نمیکند، اما آن مرد همانند یک جنگجوی زخمی رفتار میکند. اگر او تهدید خود را مبنی بر حمله به رفح عملی کند آتش تنش احتمالا گسترش خواهد یافت.
بار دیگر سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر میکند. کیسینجر در جریان جنگ ۱۹۷۳ میلادی یعنی جنگ رمضان یا به زعم اسرائیل یوم کیپور از اسرائیل حمایت کرد، اما عملا گزینه مذاکره را به عنوان تنها راه برون رفت تحمیل کرد. او دیپلماسی شاتل خود را راه اندازی کرد و با انور سادات و حافظ اسد منطبق با ایدههای واقع گرایانه خود در حوزه روابط بین الملل رایزنی کرد. نتیجه این رایزنیها دو توافق برای حل مناقشه بود. توافق طرف مصری صحنه درگیری اعراب و اسرائیل را تغییر داد و بعدا در را به روی کمپ دیوید و خروج مصر از بعد نظامی جنگ گشود.
موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی هستند و نیاز به مردانی دارند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت داشته باشند. آیا بلینکن میتواند دریچهای را که به یک کشور مستقل فلسطینی منتهی میشود باز کند؟ چنین اقدامی تحولی اساسی در صحنه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد.
آمریکا اشتباهاتی تاریخی را مرتکب شده است برای مثال، زمانی که به دولتهای پیاپی اسرائیل اجازه نقض مفاد توافق نامه اسلو را داد. امریکا زمانی دچار اشتباه تاریخی شد که طرح صلح عربی را نادیده گرفت.
اکنون نیم قرن پس از سفر کیسینجر به خاورمیانه هواپیمای بلینکن در حال حرکت است. رفع ظلمی که در حق مردم فلسطین اعمال شده این بار کودتای بزرگی خواهد بود که مرز نقشهای کشورهایی، چون ایران، ترکیه، روسیه و چین را دوباره ترسیم خواهد کرد. صلح فراگیر به خاورمیانه فرصتی برای تمرکز بر توسعه، مبارزه با فقر و تروریسم و رفع بدبختی زندگی در چادرها را میدهد. آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر روی تاریخ برجای بگذارد همان طور که کیسینجر در بیش از یک نقطه در جهان از جمله در مذاکرات برای خروج امریکا از ویتنام آن کار را انجام داد؟ باز هم میگویم که موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی و مردانی هستند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت دارند.